پنجشنبه, ۵ تیر ۱۳۹۹، ۰۵:۰۱ ب.ظ
عاشقانه
از وقتی که خونمون جا به جا شد از یکی از ادمای پسرای توی محله خوشم اومد...
اون با موهای خرماییش دل میبرد.... و با چشمای مشکی مشکیش نگاهارو میدزدید....
داداشم با من خیلی خوب هست و ازش خواهش کردم باهاش رابطه بگیره که بعد من برم و باهاش دوست بشم...